جدول جو
جدول جو

معنی چهل چراغ - جستجوی لغت در جدول جو

چهل چراغ
(دخترانه)
چلچراغ
تصویری از چهل چراغ
تصویر چهل چراغ
فرهنگ نامهای ایرانی
چهل چراغ
(چِ هَِ چِ)
چراغ واره. رجوع به چلچراغ شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چلچراغ
تصویر چلچراغ
نوعی چراغ بلوری بزرگ با آویزها و چراغ های بسیار
فرهنگ فارسی عمید
(چِ)
دهی است از دهستان سراب دره بخش چگنی شهرستان خرم آباد که در5 هزارگزی خاور سراب دره و 2 هزارگزی شمال راه شوسۀ خرم آباد به کوهدشت واقع شده، جلگه، معتدل و مالاریائی است و 72 تن سکنه لر و فارس دارد. آبش از چشمه ها، محصولش غلات، حبوبات و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان بافتن سیاه چادر است. راهش اتومبیل رو است و ساکنین ده از طایفه بهرامی بوده عموماً چادرنشین اند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ مِ چِ)
بمعنی خوبی و روشنایی. (آنندراج). چراغ. چشم و چراغ. رجوع به چراغ و چشم و چراغ شود، هر چیز گزیده و نخبۀ از سایر چیزها، کنایه از محبوب و معشوق. (آنندراج) :
تا ظن نبری چشم چراغا که شب آید
چشم و دل من سیر شود زان لب شیرین.
فرخی (از آنندراج).
رجوع به ’چشم و چراغ’ شود
لغت نامه دهخدا
(چِ)
نام دره ای بحدود بلخ و جوزجانان و قندز. (رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 154 و 308 تا 311 و 403 و 540 شود)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ چِ)
دهی است از بخش سنجابی شهرستان کردستان. واقع در 21هزارگزی شمال کوزران با 100 تن سکنه است. آب آن از چاه و راه اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(گُ لِ چِ)
قسمت بالای فتیلۀ چراغ پس از سوختن. رجوع به گل چراغ گرفتن شود
لغت نامه دهخدا
(چِ چِ)
نخلی باشد از چوب یا نقره که چراغهای بسیار در آن می افروزند. (آنندراج). نخلی چوبین و یا برنجین و یا نقرگین که چراغ بسیار در آن افروزند. (ناظم الاطباء). نوعی جار یا قندیل بزرگ که انواع بلورین یا سیمین و زرین درساختمانهای مجلل برای روشن کردن سالنها بکار برند. چراغ واره. چراغ بره. چراغواره. چراغدان:
بهار آمد آن کیمیاساز باغ
کز او بوتۀ گل شود چلچراغ.
طغرا (از آنندراج).
نیست یکشب که ز سوز دل صدپارۀ ما
چلچراغی به سر تربت ما روشن نیست.
تأثیر (از آنندراج).
، در بعضی رسایل به معنی نوعی از آتش بازی دیده شده. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از چلچراغ
تصویر چلچراغ
نخلی باشد از چوب یا نقره که چراغهای بسیار در آن می افروزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چلچراغ
تصویر چلچراغ
((چِ چِ))
نوعی قندیل بزرگ که شمع ها یا چراغ های بسیار در آن جا شود
فرهنگ فارسی معین
جار، چراغ، چراغ آویز، چراغدان، قندیل، لوستر
فرهنگ واژه مترادف متضاد